ماه رمضان برروزه داران وهمه مبارکباد .امیدکه تمام لحظات ان رادریابیم پریروز صبح واسه سحری بیدارشدم نزدیکای اذان قرانو برداشتم وباز کردم سوره غافر بودشروع به خواندن کردم حالا اذان شروع شده بود به این ایه رسیدم :ینزل الروح علی من یشاء من عباده واذان به اینجا رسیده بود:اشهدان محمدرسول الله.تقارن قشنگی بود دقیقا منظور ایه حضرت محمد بود. یه خواب هم تقریبا به این مضمون دیده ام که تعریف میکنم:در یه خواب به قلبم خطورکرد که:یاایهاالذین امنوصلوعلیه وسلمو تسلیما .از خواب بیدارشدم داشت اذان میخوندبه اینجا رسیده بود:اشهدان محمدرسول الله.زیبا بود تقارن قشنگی بوداین هم از ظرایف دین است.الهم صل علی محمدوال محمدوعجل فرجهم.
سرراهت درانتظارم/برده هجرت صبروقرارم
جزظهورت ای گل زهرا/بخداحاجتی ندارم
*
چشم الوده کجادیدن دلدارکجا/دل سرگشته کجاوصف رخ یارکجا
قصه عشق من وزلف تودیدن دارد/نرگس مست کجاهمدمی خارکجا
سرعاشق شدنم لطف طبیبانه توست/ورنه عشق توکجااین دل بیمارکجا
*
بی توای ابریشمی لحظه هاخاکستری اند
سوغات سبزمحمدی دنیاتاریک است.برمابتاب
*
اوخواهدامدوماوسیله امدنش .پس راه امدنش رابایدهموارکرد
*
مهدیابه جوانی ات جوانان مارادعایی.عنایتی مرحمتی لطفی.امدادی
*
به امیدانروزی که تمام پیامکها این باشد:مهدی امد مهدی امد
*
امان ازهجربی پایان مهدی/غروب جمعه وهجران مهدی
امان ازانزمانی که بیفتد/به روی نامه ام چشمان مهدی
دلش میگیردوباچشم گریان/بگویداین هم ازیاران مهدی
*
سرودانتظارتوترانه دلم شده/بازامید دیدنت بهانه دلم شده
*
نسیمت میرسدای نازنینم/زمانش کی رسدرویت ببینم
من ازدیدارتواندرشتابم/اگررویت نبینم درعذابم
*
خداکندکه بیایدمسافری که نیامد/وکوچه کوچه بنازم به عابری که نیامد
همیشه غربت اینجافقط نصیب دلم شد/شریک غربت من کومهاجری که نیامد
شکست بغض گلویم درانتظارعزیزی /دعاکنم که بیایدمسافری که نیامد
*
همه میگویندبه امیدظهورش صلوات/کاش این جمعه بگویند به یمن حضورش صلوات
*
خداکندکه مراباخداکنی اقا/زقیدوبندمعاصی رهاکنی اقا
دعای مابه دربسته میخوردای کاش/خودت برای ظهورت دعاکنی اقا
*
کلاس اول خواندیم ان مرد درباران امد/اکنون میفهمیم که تاان مردنیایدباران نخواهدامد
*
گفتم که خدامرامرادی بفرست/طوفانزده ام ره نجاتی بفرست
فرمودکه بازمزمه یامهدی/نذرگل نرگس صلواتی بفرست
*
بروقت ظهورتوعلیم است خدا /بخشنده ورحمان ورحیم است خدا
این جمعه نیامدی ولی منتظرم/تاجمعه بعدهم کریم است خدا
*
یوسف ازجرم زلیخاگربه زندان میرود/یوسف زهراببین ازجرم ماحبس ابدگردیده است
*
خودمونیم کی می یای یابن الحسن اقافدات شم
سخنرانیهای حجه الاسلام پناهیانو کم وبیش شنیده بود.خیلی براش جذاب ودلنشین بودحتی یه وقت که درمورد مولا مهدی(ع)داشته سخنرانی میکرده اشکشو دراورده بود اما اون صبح جمعه ای فرق میکرد.
میگه:جمعه بود وتلویزیون داشت مراسم دعای ندبه رونشون میداد.حاج اقاپناهیان داشت سخنرانی میکرد ومن گوش میکردم.طبق معمول اخرای دعا خیلی نمکشو زیاد کرد :یابن الحسن... فدات شم اقا...توخیلی بزرگی...تاکی انتظار...وازین جور حرفاکه اشکمودراورد.خلاصه سخنرانیش تموم شدودعای ندبه شروع شد .همون جور که دراز کشیده بودم پای تلویزیون به دعا گوش میدادم.حس قشنگی بود خوشم می اومد.یه لحظه چشامو بستم هنوز دعارو گوش میدادم که چندثانیه ای نگذشته بودبا چشم بسته دیدم روی دیوارسمت قبله اتاقمون که توش بود م نورسبزرنگی افتاد خدا روشاهد میگیرم عین واقعیت بود یعنی خود واقعیت بود کاملا بیداربودم اون نورازسمت راست به دیوارتابیدو وبه سمت چپ حرکت کرد.یک نوارنورانی پهن سبزرنگ .انتهای دیوار سمت چپ در قرارداره. نورکه به دررسیدتموم شدومن چشماموبازکردم.یقین حاصل کردم نظرلطف اقابوده اون هم اثراون اشکابوده .....
بابی انت وامی متی ترانا ونراک...
هیتلر انهمه جرم انجام داداز انکه کیفرش کنندترسیدوخودکشی کردما اینهمه خطامیکنیم ودرپیشگاه حضرتش ازمکافات نمی ترسیم پس از هیتلر بدتریم.
زندگی مهلتی برای ابراز محبت است.محبت به زندگی معنامی بخشد.
ارامش درسایه افکار مثبت بدست می اید.افکارمثبت ازبینش مثبت نشات میگیرد.
موفقیت دست یافتنی است اگر باورش کنیم فقط به یک استارت اولیه نیاز داردهمه اماده 3.2.1 حرکت...
تو خودتو بشناس بگذارهرچه می خواهندپشت سرت حرف بزنند.
جدایی مکافات لحظه های خوشی است که درکنارهم بودیم وقدرش ندانستیم.
درسراشیبی دنیا هرکه بارش بیش زجرش بیشتر.
باور کنیم که مرگ پایان پرنده نیست .
همیشه یکی ازدلایل خوشی دیگران باش
توکل به زندگی ابرو داده است.
هرکه دست تمنایش دراز تر امید استجابتش بیشتر.
انقدرازخدای قهارگفته اند که خدای رحمان یادمان رفته است.
باورکن خداهمین نزدیکی هاست پشت گوش من وتو.
ازیه خواب شیرین میگفت که:یه شب جمعه خواب دیدم شب جمعه است ودرخبابون جلوی خونمون غوغاییه.مردم خیلی زیاد دور یه نفر جمع شدند طوری که معلوم نیست.من هرکاری کردم ببینمش نشد .پرسیدم چی شده واین کیه یه نفرگفت حضرت فاطمه است اومده مردم هم دارن زیارتش می کنند.اون هم دیده بودش ونقاشیشو کشیده بود.یه زن نورانی در حالی که نیمه خیز دراز کشیده بود مثل بیمارا روی تختی .در ادامه خوابم دیدم اسمون صاف وستاره بارونه ویه مهر بزرگ به شکل بیضی وسطش زدند که داخلش بسم الله الرحمن الرحیم نوشتن.وجلوی این مهر یه فلش سمت قبله کشیدن وجلوی فلش عکس خونه خدا رو کشیدن.خیلی زیبا بود.اینا رو که دیدم به ذهنم خطورکردکه علایم ظهوره فرداجمعه است وحتماظهور میشه ...از خواب بیدارشدم. جمعه بودتا غروبش یه نوع انتظار وجودمو گرفته بود شاید...
یابن الحسن کجای این ناکجایی .امروز دلم بازم هواتوکرد.اخه جمعه است.بابی انت وامی.ازین عصرای دلتنگ جمعه دلتنگ شدیم.متی تراناونراک.دیده به راه دوخته ایم که می ایی.باهمان صلابت حیدری ودیگه این روزمرگی بسر میاد.پس مولا عجل لظهورک.امین بحق محمدواله الطاهرین
ذکرروزیکشنبه
امروزیکشنبه بودوهمانطورکه می دونیم ذکرش یا ذوالجلال والاکرامه .ازین ذکرخوابی برام تعریف کرد میگفت :یه شب خواب دیدم یه نفر پیشم نشسته وبا هم مشغول صحبتیم.یکدفعه ای به ذهنم اومد این که پیشمه قصدکشتنمو داره خیلی ترسیدم .پیشدستی کردم وسرشو محکم بدیوارزدم شکست وخونی شد اما نمرد چندین بار سرشوبه دیوار زدم باز انگار نه انگار با تمام توان فرار کردم اون هم باسر خونین وشکسته بدنبالم دوید.دیگه داشت بهم می رسیدکه بذهنم رسیدتنهاچارم اینه که بگم یا ذوالجلال والاکرام .پشت سرهم چندین بار این ذکرو گفتم .نیم نگاهی به پشت سرکردم نبودش.در همان حال ذکر گفتن از خواب بیدار شدم خسته بودم اما ازین که نجات پیدا کرده بودم خدا رو شکر کردم بعدا فهمیدم ذکر روز یکشنبه است از اون روز ذکر روزها رو به تعداد صد بار میخونم .چرا که اعتقاد پیدا کردم ایام هفته روح دارن وروحشون ذکرشونه .
میگن کسی که پابشه زایرکربلابشه.سربه بیابون بزاره توعاشقی جون بزاره
اونجاکه افتاب میشینه باغ گل سیب میبینه