خردادماه جاری فرصتی دست داد تابهمراه خانواده شبی درجمکران باشیم این میعادگاه عاشقان اقا .ازهمه جاامده بودند پارکینگهای مسجدپربودازچادرهایی که خانواده هاجهت اتراق شب زده بودند.
ماهم چادرزدیم.امابهمراه داشتن خانواده وبچه های کوچک مانع ازان شدکه بایدوشایدمسجدرفته واعمال ان را بجا اورم خصوصا که شب جمعه هم بود.خوابیدیم اما دلم درمسجدبود.روحانی مسجدمون بخوابم امددیدم کناردرورودی مسجد جمکران روی صندلی نشسته وسخنرانی میکندومن هم زیر چادرمون روبروش به حرفاش گوش میدادم خوب که گوش کردم دیدم مخاطبش خودمن هستم .میگفت:
ای جوون عزیزی که چکار میکنی.چه نمیکنی.کجاهاکه نمیری...چرامسجدنمی ایی؟فکرمیکنی دیده نمیشی .موردتوجه نیستی .اینحا مورد توجه حضرت بی بی فاطمه زهراست .
از خواب بیدارشدم صدای دلنشین دعای ندبه به گوش میرسید من هم هماندم وهیجانزده ازخوابی که دیده بودم به مسجدرفتم وزیارتی جانانه کردم .عزیزعلی ان اری الخلق ولا ترا