دیشب شب قدربود شبی که از هزارشب برتراست.از لیالی قدرپارسال خوابی بیاد دارد میگوید:پارسال یکی ازشبهای قدر خواب بودم خواب دیدم شب قدره ومن تومسجدم .عده ای اومده بودندمسجد احیابگیرند.بعضیاخواب بودند عده ای نشسته قران دستشون بود وعده ای نمازمیخوندند .فرداش که ازخواب بیدارشدم تحقیق کردم تمام کسایی که توخوابم تومسجد بیداربودند ونمازیاقران میخوندندعملا توواقعیت دیشبو درک کرده واحیا گرفته بودند.
همت حافظ وانفاس سحرخیزان بود که زبندغم ایام نجاتم دادند